رهگذرو

روز عاشورا در کربلا سلام و لعنت بین مردم تقسیم می شود. این بر اساس رفتار افراد در این روز و در این مکان است. عاشورا کل زمان است و کربلا کل مکان جغرافیایی. می شود گفت که هر کسی چقدر از سلام و لعنت این روز در این مکان سهم می برد. آیا رفتار من می تواند وارث عاشورا بشود؟ اگر نه، چه کاری باید کرد و قبل از آن چه کاری نباید کرد که وارث عاشورا شد؟ 

دهه اول محرم امام محوریت می شود و با محوریت قاطع، موقعیت خوبی برای بررسی این سوال ها می تواند باشد.

۱۲ مهر ۹۵ ، ۱۰:۱۷
م ه د ی

خدایا نعمت هایت را به خصوص آنهایی که باعث حل شدن مشکلاتی می شود به ویژه مشکلاتی که با ناامیدی بهشان فکر می کنم را مرتب به من یادآوری کن. شاید برای عبادت و هدایتم خوب باشد.

۰۱ مهر ۹۵ ، ۰۹:۲۷
م ه د ی

بعضی مواقع به موفقیت های کوچک و بزرگی دست پیدا می کنم که وقتی آنها را بررسی می کنم می بینیم با این تلاشها نمی توان به این موارد دست یافت. تلاش بیشتر افراد مشابه من در همان راستا موفقیت کمتر را برایشان دارد. برعکس این بعضی مواقع تلاش زیادی می کنم ولی دستاوردش از انتظارم خیلی کمتر است. در راستای دست یافتن به این موفقیت ها یا عدم موفقیت ها اتفاقهای دیگر زندگی را مرور می کنم. احساس می کنم کاتالیزورهایی وجود دارد که احتمالا در میزان کم یا زیاد کردن دستاوردها موثر هستند که در ظاهر هیچ ربطی به آن کار ندارند. کاتالیزورهایی مثل وجود فرزند، رضایت پدر و مادر، رضایت همسر، عواملی برعکس آن دست اندازی برای دسترسی هستند مانند عدم رضایت حتی مواقعی که مطمئنم حق با من است و ....

بیشتر مواردی که می بینم به عنوان کاتالیزور هستند در راستای عدم گناه است.

۰۴ شهریور ۹۵ ، ۱۱:۱۷
م ه د ی

هفته پیش پسر 5 ساله ام بازی را روی گوشی نصب کرده بود که برایم جذاب بود و خودم هم شروع به بازی کردم. سه چهار مرحله که جلو رفتم بازی خیلی سخت شد و اول یکی از مرحله ها ذهنیت باختن را گرفتم و مطمئن بودم با این شرایط خواهم باخت و باید صبر کنم تا ببازم و این مرحله مجدد شروع بشود. این مراحل که کمتر از 5 دقیقه بود پسرم نظاره گر بازی بود. دو سه مرحله ای که بازی سخت شد بلند گفتم خیلی سخته. هر بار پسرک 5 ساله گفت ولی شما برنده می شوید. او به حرفش اعتقاد داشت که گفت. هر بار این حرف آنقدر اثر گذاشت که بازی از پیش باخت را برنده شدم. 

یک حرف یک بچه 5 ساله باخت را به برد تبدیل کرد و البته از روی ایمانش حرفش را زده بود.

۱۲ مرداد ۹۵ ، ۱۸:۲۳
م ه د ی

زیاد پیش آمده است که از اتفاقی نارحت می شوم که چرا بر خلاف میلم است. به خصوص کاری که زحمت زیادی برایش می کشم و با یک اتفاق هدر می رود. اما بعدا متوجه می شوم که برایم بهتر بوده که اتفاق افتاده.

دو سال پیش کاری را کردم که هدف شخصی نداشتم از بابت آن. این کار ناخودآگاه باعث اندکی شهرت برایم شده بود. متوجه نبودم که از این بابت مغرور شده ام اما دیروز شیر پاک خورده ای احتمالا از روی حسادت لگدی زد و کل تلاش دو ساله ام که برای خیلی ها مفید بود از جمله خودم را نابود کرد. از این بابت که دیگر آن کار برای تعداد زیادی مفید نیست بد شد اما از این بابت که سکون یافتم خوب بود. حسادت یکی نسبت به من به نفعم تمام شد. غروری که بادم کرده بود را خالی کرد تا با سرعت بیشتری پیشرفت را ادامه دهم.

۲۳ آذر ۹۴ ، ۱۹:۴۸
م ه د ی

بین مسلمانان بعضی ها را مومن هم می گویند. همیشه برایم سوال است که میزان مومن بودن افراد چیست؟ اصلا چه کسانی را می توان مومن نامید؟ موارد خوب زیادی هستند که اهمیت زیادی دارد ولی هزینه ای برای انجام دهنده آن ندارد و صرفا می تواند یک عادت هم باشد. چیزی ارزش بیشتری می تواند داشته باشد که هزینه اش هم بیشتر شود. یکی از هزینه هایی که انسان ها سخت انجام می دهند، هزینه مالی است. بخصوص چیزی که برای آن زحمت هم بکشند. هر چقدر زحمت بیشتری بکشند، هزینه آن سخت تر است.

یکی از مواردی که می تواند هزینه شود کمک به تولید ملی است. حتی با کیفیت کمتر و قیمت بیشتر. البته خریدی که صاحب کالا از آن سو استفاده نکند و به اندازه خودش تلاش برای افزایش کیفیت کند. یعنی در اول شروع تولید یک محصول توسط یک کارخانه با خرید از آن حمایت کنیم. اول کار قضاوت نکنیم و تا مدتی برای حمایت کالای تازه تولید،خرید بکنیم. این کار هزینه کردن است. هزینه مالی برای افزایش قدرت تولیدکنندگان برای افزایش کیفیت. 

هر چقدر فکر می کنم برای تشخیص میزان مومن بودن افراد راه دیگری پیدا نمی کنم.  

۱ نظر ۲۵ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۵۴
م ه د ی

داده کاوی ابزاری است که می تواند بر اساس اتفاق های افتاده مدلسازی انجام دهد. به عنوان مثال با رفتار دانش اموزان در تحصیل و نتیجه ای که از رفتارشان حاصل شده می توان مدلی به دست آورد که آیا یک دانش اموز جدیدی که نتیجه اش مشخص نیست می تواند موفق شود یا خیر؟ یا بهترین الگوی موفقیت رفتاری دانش آموزان چیست؟

برای سیاست گذاری در زندگی فردی و یا اجتماعی می توان مدلسازی انجام داد که بهترین سیاست زندگی و تصمیم برای موفقیت چیست؟ آیا با سیاستی که الان داریم در آینده موفق می شویم یا خیر؟ مرور تاریخ می تواند ورودی خوبی برای این مدلسازی باشد. به عنوان مثال اگر سیاست گذاری های دولت و مردم کشورها را در تاریخ مرور کنیم و برای هر کشور در هر دوره زمانی یک برچسب خروجی موفق یا ناموفق بزنیم و ببینیم کدام مدل بهترین تصمیم است. کشورهایی مثل آلمان و یا ژاپن بعد از جنگ جهانی دوم هر کدام یک ورودی برای مدل به عنوان الگوهای موفق باشد و مصر بعد از کمپ دیوید یک الگوی ناموفق. موفقیت و یا عدم موفقیت را هم می توان از دید کلی نگاه کرد یا جزئی مثل شرایط رفاهی مردم یا قدرت کنونی کشور آنها. اگر این مدل را بسازیم می بینیم که الگوهای موفق با توجه به شرایط اولیه نامناسبشان بعدا موفق شده اند و علت آن را اگر در مدل ببینیم می بینیم جز تلاش مردم برای کار و حمایت دولتمردانشان از کار و تولید مردمشان نبوده است. همچنین الگوی ناموفق در رفاه مردم و قدرت کشورشان وابستگی و کمک گرفتن از خارج به جای مردم بوده است.

۰۹ خرداد ۹۴ ، ۱۸:۰۸
م ه د ی

حداقل در رشته کامپیوتر خیلی از شرکت ها و سازمان ها را دیده ام که نیروی متخصص نیاز دارند. از طرف دیگر افراد زیادی را دیده ام که دنبال کار می گردند. اما هیچکدام از اینها اتفاق خوبی نمی افتد. به خصوص در زمینه های تخصصی که در چندتا از انها قرار شده که در استخدام کمک کنم. رزومه هایی که دستم می رسد هیچکدام را تمایل به مصاحبه ندارم چه برسد به استخدام. چون آن شرکت برای یک پرژوه عجله دارد و نیروی پا به کار می خواهد و آن نیرو هم در حد این کار نیست. یا نیروی پا به کار تقاضایی راجع به مسائلی چون حقوق دارد که شرکت نمی خواهد و یا نمی تواند پرداخت کند. از طرفی هم چون قرارداد دراز مدت نمی تواند با نیروی کار ببندد روی آموزش یک نیرو وقت زیادی صرف نمی کند. 

۱ نظر ۱۵ دی ۹۳ ، ۱۲:۰۹
م ه د ی

هفته پیش اربعین بود و مسیرهای بخصوص بین نجف تا کربلا مملو از زائران حرم امام حسین(ع) بود. همه رکوردهای این روز را خیلی ها می دانند. از میان آنها تعداد غذاهای مجانی در مسیر قابل توجه است از آن جهت که افرادی فقیر و مسن در میان آنها هستند که کل دارایی اش یک گاو یا گوسفند است و برای زائران قربانی می کند. هر چقدر فکر می کنم که چرا به فکر فردای خود نیست. فردی مسن در کشوری جنگ زده که هیچ چیز دیگر ندارد اینکار را می کند به نتیجه ای جز اعتماد و اعتقاد او به امام حسین نمی بینم. جالب است تعدادشان کم نیست.

در هفته جاری شهادت امام رضا(ع) است. قیمت بلیت هواپیما چند برابر شده بود. تصمیمی که اعتماد به تفکر خود را فقط دارد نتیجه اش این می شود. 

۳۰ آذر ۹۳ ، ۱۸:۱۵
م ه د ی

امسال جمله حضرت زینب(س) به یزید ملعون خیلی برایم سوال بود. اینکه پسرانت جلو چشمانت کشته شوند در حالی که بهترین لحظات راه رفتن فرزند در مقابلت است. برادرت که جز شرایط ازدواجت است که همیشه با او باشی، برادرزاده ات که هر وقت دلتنگ پدربزرگت که بهترین مخلوق است، یکی هم شیرخواره است و .... 

۴ نظر ۱۹ آبان ۹۳ ، ۱۲:۵۶
م ه د ی