رهگذرو

۳ مطلب در مهر ۱۳۹۲ ثبت شده است

کشور ما چند بار در طول تاریخ مرجع علمی دنیا بوده. قرن 3 و 4 اوج قدرت علمی ما در جهان بوده است. بعد از آن زمان افول علم را داشتیم و در زمان حمله مغول ها دوباره اوج می گیرد. بزرگترین دانشمندان ما در رشته های مختلف در این زمان ها بوده اند. از شعر که سعدی و حافظ، خواجه نصیر و .... در زمینه های دیگر. 200 سال گذشته را هم نگاه کنیم اواخر قاجار بهترین زمان ما بوده است. عرفای بزرگ، فیلسوف های بزرگ و ... در این زمان بوده اند. اولش فکر می کردم چون مردم اختیار تام داشته اند این شده. زمان مغول و اواخر قاجار در 200 سال اخیر بی برنامه ترین زمان حکومت داری بوده است. برای همین برنامه ریزی برای مردم نداشته اند. اما شاید از دید دیگر نیز بتوان این مساله را مورد توجه قرار داد. 

اگر افرادی که می توانند کاری کنند، احساس خطر کنند، کاری می کنند که ماندگار می شود. فردوسی برای از بین رفتن فارسی این احساس را کرد و شاهنامه اش شاهنامه شد، در حوزه دین علما احساس خطر کردند و نتیجه اش مشخص شد. همین چند سال پیش در زمینه هسته ای نتیجه اش مشخص است. 

شاید دلیل دوم منطقی تر باشد که احساس نیاز در ما بوجود بیاید که باید کاری کنیم وگرنه همان مصرف کننده خواهیم بود که الان کمی هستیم. اینکه چطور این احساس باید بوجود آید و احساس را ایجاد کرد برای خود و دیگران مساله مهمی است. 

۱ نظر ۲۸ مهر ۹۲ ، ۰۸:۱۷
م ه د ی

خیلی تجربه کردم که امید بستن به بقیه در بیشتر مواقع هم کار را جلو نمی برد و هم در یک سردرگمی می مانم. در درس، کار و ... بابت انتظار در توقع کار از دیگران زمان زیادی از دست رفته دارم. اما زمانی که خودم کاری را شروع کردم بدون هیچ امیدی به دیگران و نان بازو خوردم هم کار زودتر انجام شد، هم آنطور که خواستم انجام شد و هم لذت بیشتری بردم.

نمونه این کارها را در آلمان بعد از جنگ جهانی دوم خواندم که یک گونی پول یک نان می شد و با زور بازو توانستند این شوند. اینی که در بحران اقتصادی اروپا کمترین آسیب به آنها رسید.

نمونه دیگر را در تاریخ ژاپن دیدم که بعد از جنگ جهانی دوم آنقدر کشف آمریکایی نپوشیدند تا الان که صنعتشان باعث شده در حتی ورزش فدراسیون های جهانی بدون ضابطه خاصی آنها را مثل والیبال در جام جهانی شرکت می دهند. 


۱ نظر ۱۶ مهر ۹۲ ، ۱۱:۴۹
م ه د ی

سال 85 زمانی که ارشد قبول شدم به تقلید از دوستان و برای سرگرمی وبلاگhttp://rahgozaru.blogfa.com/ را راه انداختم. مدتی بعد زمان کار و انجام تز دلیلی برای بودن آن نداشتم برای همین بدون مطلب باقی ماند تا اینکه زمانی فقط داستانهایی در آن کپی می کردم. بعدها مطالبی کوتاه را بدون صرف وقت می نوشتم که بعضا غلط املایی هم داشت. پارسال دوباره شلوغی کار علتی شد که دلیلی برای بودن آن نداشتم و اینبار حذف کردم. احساس می کنم برای تنوع هم شده بد نیست هراز گاهی برخی حرفها را برای خالی شدن، اظهار وجود و ... بنویسم. برای همین دوباره شروع می کنم تا از تکرار کارهای روزانه کمی بیرون بیام.

۱۴ مهر ۹۲ ، ۰۹:۵۵
م ه د ی