رهگذرو

۱ مطلب در شهریور ۱۳۹۶ ثبت شده است

پیش نوشت1: یک نفر برای کار آلمان رفته بود و بعد از استخدام تا دو ماه که مشغول کار بوده و هیچ ارتباطی با مدیرش نداشته است. بعد از دو ماه مدیر او را صدا می کند و به او پاداش می دهد. دلیل پاداش مدیر این بوده است که شما در این مدت وقت من را نگرفته ای و خودت کارهایت را بدون نیاز به من انجام داده ای.

پیش نوشت 2: نزدیک 3 سال است در شرکتی بزرگ مدیر هستم. با همین تفکر که تا حد ممکن نباید وقت مدیر عامل را گرفت دنبال کارها بودم و سعی می کردم مسائل واحدم را با مدیران ستاد و خارج از شرکت خودم مدیریت کنم. بعد از مدتی دیدم که به دلایلی مانند عدم حضور زیاد، مقصر شدن من در اختلافهای بین واحدم با مدیران ستادی در ارائه آنها به مدیر عامل و ... باعث شد که به عنوان مدیری نسبتا ناتوان در نظر مدیر عامل مشخص شوم. برعکس برخی مدیران که جزئی ترین مسائل خود را با گرفتن وقت زیادی از مدیر عامل مطرح می کنند ارزش بیشتری دارند.

نوشت: برای اینکه کار واحدم در رفع نیاز اولیه خود در شرکت دچار مشکل نشود یا اینکه به کار بچسبم دو راهی مدیریتم شده است. دومی را انتخاب کردم و هرازگاهی اولی را هم به بهانه ای لوس می شوم پیش مدیرعامل.

۱۵ شهریور ۹۶ ، ۱۰:۰۵
م ه د ی