رهگذرو

جام جهانی امسال عجایبش از دوره های قبل در حذف و پیش بینی ها بیشتر بود. یکی از تیم ها ایران بود. ما دوره قبل با سه بازی خوب ولی یک امتیاز حذف شدیم و از بازی خوب در دو بازی اول بخصوص خوشحال. امسال نیز همینطور با 3 امتیاز تصادفی و  یک امتیاز از پرتغال بازهم حذف شدیم و بازهم خوشحال. بهترین دفاع و بدترین خط حمله در میان 32 تیم کارنامه دیگر بود. اما کشورهای دیگر مانند کره جنوبی که با سه امتیاز ارزشمند حذف شدند ولی با تخم مرغ استقبال شدند. این یعنی نارضایتی مردم از فوتبال تیمشان. برای کشورهای دیگر هم بعضا این اتفاق افتاد.

وقتی خوشحال باشیم از وضعی که هستیم تا صد سال دیگر هم صعود نخواهیم کرد و برخی از این وضعیت سو استفاده خوبی خواهند کرد که رضایت ما را در حدی پایین نگه دارند و خودشان را بزرگ. در ورزشهایی مانند کشتی و سالهای اخیر در والیبال انتظار جهانی داریم و اگر نشود ناراحت و انتقاد همراهش خواهد بود. اما در فوتبال به نظرم تبلیغ وسیع رضایت پایین را نگه داشته و پیش بینی در جام جهانی آینده نیز همین خواهد بود.


البته به وضعیت تیم و عدم اماده بودن و .... کاری ندارم و انتقادی هم به مربی یا بازیکنان و ... ندارم. مساله ای که فقط فکر من را مشغول کرده است این است که نه در جام ملتها موفق بودیم و نه در جام جهانی دور قبل و الان ولی خوشحال از خروجی که نصیبمان شد و این خطرناک است.

۲۱ تیر ۹۷ ، ۱۲:۲۷
م ه د ی

امسال توفیق پیاده روی اربعین نصیبم شد. چند تا نکته ذهنم را مشغول کرده بود. 

-مردم با سلیقه ها، قومیت، رنگ و ... متفاوت در یک مسیر حرکت می کردند و در صورت نیاز به هم کمک می کردند. اگر اتفاقی می افتاد با گذشت برخورد می کردند و بهم بد نمی کردند و همه بدی ها از روی سهو بود.

-افرادی موکب تشکیل داده بودند و هر انجه داشتند مخلصانه پذیرایی می کردند و اگر کسی پذیرایی می شد خوشحال می شدند.

-افرادی که پیاده روی می کردند بخاطر وفور نعمت آنچه که دوست داشتند را استفاده می کردند. این مساله در زمان ظهور امام زمان نیز بیان شده که این پیاده روی درکش را ساده می کند که چرا در این دنیای با مشکلات اقتصادی زیاد آنقدر وفور نعمت هست که برای شما بعضا انتخاب سخت می شود.

-وخیلی موارد دیگر

همه اینها به نظرم فقط و فقط بخاطر یک چیز بود و انهم "وحدت مردم حول محور امام" بود. به خاطر این وحدت تمام اختلاف ها را کنار گذاشته بودند و خیلی ها از سلیقه هم خبر نداشتند و می دانستند که مهمترین سلیقه انها امام است که در ان تفاهم دارند. 

۲۳ آبان ۹۶ ، ۱۸:۳۸
م ه د ی

پیش نوشت1: یک نفر برای کار آلمان رفته بود و بعد از استخدام تا دو ماه که مشغول کار بوده و هیچ ارتباطی با مدیرش نداشته است. بعد از دو ماه مدیر او را صدا می کند و به او پاداش می دهد. دلیل پاداش مدیر این بوده است که شما در این مدت وقت من را نگرفته ای و خودت کارهایت را بدون نیاز به من انجام داده ای.

پیش نوشت 2: نزدیک 3 سال است در شرکتی بزرگ مدیر هستم. با همین تفکر که تا حد ممکن نباید وقت مدیر عامل را گرفت دنبال کارها بودم و سعی می کردم مسائل واحدم را با مدیران ستاد و خارج از شرکت خودم مدیریت کنم. بعد از مدتی دیدم که به دلایلی مانند عدم حضور زیاد، مقصر شدن من در اختلافهای بین واحدم با مدیران ستادی در ارائه آنها به مدیر عامل و ... باعث شد که به عنوان مدیری نسبتا ناتوان در نظر مدیر عامل مشخص شوم. برعکس برخی مدیران که جزئی ترین مسائل خود را با گرفتن وقت زیادی از مدیر عامل مطرح می کنند ارزش بیشتری دارند.

نوشت: برای اینکه کار واحدم در رفع نیاز اولیه خود در شرکت دچار مشکل نشود یا اینکه به کار بچسبم دو راهی مدیریتم شده است. دومی را انتخاب کردم و هرازگاهی اولی را هم به بهانه ای لوس می شوم پیش مدیرعامل.

۱۵ شهریور ۹۶ ، ۱۰:۰۵
م ه د ی

یکی از راههای مقابله با سختی ها و مشکلات تقسیم ان به بخش های مختلف است. حل هر مشکل جداگانه برخی مواقع ممکن است. نمونه این کار را شاه عباس برای مقابله با دشمن شرقی برای مدتی عثمانی ها را متوقف کرد. 

اما مشکلی که وجود دارد هدف دو دشمن ممکن است مشترک باشد و نتوان یکی را متوقف کرد. نمونه آن همکاری شیطان و نفس اماره برای به انحراف کشیدن انسان است. ماه رمضان فرصت بسیار خوبی برای مقابله با انها است. یک ماهی که شیطان در بند است می توان با تمرین نفس را کنترل کرد که با امدن شیطان قدرت مقابل بیشتر شود.

۲۰ خرداد ۹۶ ، ۱۷:۴۹
م ه د ی

دیروز بعد از مناظره چند چیز فکرم را مشغول کرد.

1- ای کاش آنقدر شفافیت باشد که در برنامه ای که هر کسی باید برای جلب اعتماد مردم برای بالاترین پست اجرایی باید برنامه آتی خود را ارائه کند به رو کردن فسادهای طرف مقابل بپردازد. 

2- ای کاش سازمان های نظارتی از دولت و مجلس و قوه قضاییه در برخورد با موارد، بدون توجه به اینکه چه کسی است را بررسی می کردند تا شفافیت ایجاد شود.

3- ای کاش زیرساخت های فناوری اطلاعات طوری باشد که بتوان نظارت و شفافیت را بهتر کرد.

یک چیز دیگر این بود که با این حرفها چراغ به دست باید دنبال رییس جمهور گشت اگر یافت شود.

۲۳ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۰:۵۱
م ه د ی

هر سال تا بخود می آمدم نیمی از تعطیلات رفته بود و نمی توانستم از همه تعطیلات استفاده کنم. عید دو سال پیش برای اینکه این اتفاق نیفتد روز اول سال را مسافرت رفتیم. سال گذشته به خاطر فاطمه دو ماهه ام نتوانستیم مسافرت داشته باشیم. امسال به نظرم بهتر از سالهای پیش بود. دو سال خستگی کار که شدت کار هم روز به روز بیشتر می شد، احساس مسافرت بیشتر حس می شد. 9 روز مداوم از قبل عید در سفر بودیم و از همه دغدغه ها و تلفن ها و جلسات کاری و ... فارغ بودم بعد از دو سال. فکر می کنم اثر خوبی داشت این سفر بخصوص که بخشی از این سفر هم معنوی بود در خاک و خل های* خوزستان. نزدیک به 4هزار کیلومتر مسافرت کردم. طبیعت زیبای زاگرس به کل نقاط دیدنی دنیا می ارزد. قدم زدن اول بهار در آن را دوست دارم و رانندگی در دشت های سرسبز آن با باران بهاری. چیزی که من را از سفرهای نصف روزه به اطراف شیراز باز می داشت این بود که کجا برویم. دیدم حتی سوار ماشین شدن و یک ساعتی از شهر دور شدن و در حد چای خوردن نشستن و برگشتن هم حال آدم را خوب می کند.

تصمیم گرفتم این کار را شروع کنم. حتی شده از ماشین پیاده نشوم و بروم بیرون شهر و برگردم.




* به معنی گرد و خاک انباشته بر کف زمین خاکی

۰۵ فروردين ۹۶ ، ۰۹:۴۳
م ه د ی

خیلی مواقع پیش می آید که برای به ثمر رسیدن کاری روی کاغذ وقت نداریم. زیاد پیش آمده است که امتحان داشته باشم و زمان مطالعه مطالب کتاب برایم کم بوده است. دو تصمیم می شد گرفت: یکی اینکه بنشینیم تا وقت باقیمانده هم بگذرد و برای آینده ای که نیامده برنامه ریزی کنیم و دوم این است که باز هم تلاش کنیم، شاید شد. اگر هم نشد به اندازه ای بشود. هر حالتی که انتخاب شود معمولا تکرار می شود. تکرار حالت اول حالت جذابی نیست. این اتفاق برای کار هم همین است. مثلا آخرین روز کاری سال را 28 اسفند بدانیم نه اول اسفند. آخرین روز کاری مسوولیت را تاریخ تودیع بدانیم نه یک ماه قبل آن.

بازی 6-1 بارسلونا-پاری سن ژرمن که 3 گل مورد نیاز بارسلونا در دقیقه 88 به بعد زده شد بیشتر از همه این نکته را برایم یاداوری کرد که تا لحظه زدن سوت پایان شما فرصت تلاش داری. شاید به ثمر نشست. 

۲۰ اسفند ۹۵ ، ۰۹:۳۱
م ه د ی

حسادت ویژگی جالبی نیست چون هم خودت را اذیت می کنی هم ممکن است بقیه را. بیشتر از بقیه خودت را اذیت می کنی. بعضی مواقع اتفاقی می افتد که فکر می کنم اجسام هم حس دارند. بخاطر همین حس نسبت به اتفاقهای پیرامون خود عکس العمل نشان می دهند. زیاد اتفاق افتاده که کالایی داشته ام و وقتی فکر تعویض آن با مدل جدیدش به ذهنم خطور می کند اتفاقی برای آن کالا می افتد. ماشینی داشتم که از 86 تقریبا هزینه تعمیرگاهی برایم نداشت. به محض تصمیم جدی برای خریدن ماشین جدید طوری خراب شد که از شهر بیرون نرفته با سلام و صلوات برگشتیم و سفرمان را بهم ریخت. قبلا هم به فکر خرید ماشین بودم ولی چون قطعی نشده بود اتفاقی نمی افتاد. بار دوم که صدای خراب شدنش آمد و در راه تعمیرگاه تصمیم قطعی گرفتم که این یار قدیمی را نخواهم فروخت، در تعمیرگاه مشخص شد صدای خرابی نیست و چیزی توی جلوبندی بوده که صدا می گرده است. به خاطر همین فکر می کنم اجسام حس دارند و در حسادت از زنها هم حسودترند.

۰۴ اسفند ۹۵ ، ۱۸:۵۷
م ه د ی

داشتم تلاش می کردم رفتار خودم در مدیریت نیروها و کارهایی که باید انجام بدهم را از منظر یک فرد بیرونی ببینم. دیدم خیلی از انتقاداتی که نسبت به کارفرماها و همکاران دارم در خودم بعضا شدیدتر است. علت را بررسی کردم دیدم شاید یکی از مواردی که باعث شده کارهای وظیفه من خوب انجام نشود  به دلیل عدم تمرکزم روی کارهای خودم است. بعضی از وقتم به درخواست بقیه به انجام کار آنها می انجامد و برخی دیگر فکر برای رفع مشکل کاری بقیه در راستای انتقادی که به آنها دارم. این مشکل را در کسانی که هم تمرکز به کار و زندگی خودشان را دارند و هم دردسر کمتری دارند و البته موفق تر بررسی کردم وجود نداشت. 

شاید اگر هر کسی بتواند شترهای خودش را مشخص کند که کدام است و فقط خدای شتران خودش شود درصد زیادی از کارها از روی زمین برداشته می شود. یعنی یک عده باشند که کارشان کشیدن مرز بین وظایف باشد و مواظبت کنند هر کسی در محدوده خودش کار کند. اینطور باعث می شود کم کاری خودش را داخل زمین بقیه نیندازد. حتی دعواهایی که برای یک اتفاق اجتماعی می افتد هم قابل سواستفاده نباشد چه در محدوده یک مجموعه کوچک چه در محدوده کل کشور.

۱۱ بهمن ۹۵ ، ۱۴:۴۸
م ه د ی

بعضی موقع خبرهایی را می شنوم که فلان مساله بخاطر چالشی به اسم نفوذ لغو می شود. بررسی که می کنم می بینم پشت بعضی از آنها افرادی هستند که خودشان عین نفوذند و بخاطر منافع شخصی از سادگی افراد و رسانه هایی که این مسائل برایشان مهم است استفاده می کنند و آن مساله را لغو می کنند. علت نفوذ هم خیلی مشخص نیست و آخرش همه به اشتباه پی می برند. در این جا فقط آن افرادی که موقعیتشان به خطر می افتد سود می برند و بقیه همگی متضرر.

نمونه این هم در پست دادن و اعتماد بدون نظارت روی افراد و فقط بخاطر ظاهرشان اتفاق می افتد. مشکلاتی هم بعدا درست می شود.

این دو نکته البته خارج از همه اتفاقهای بی تفاوتی است.

۲۷ آذر ۹۵ ، ۲۳:۲۴
م ه د ی