رهگذرو

۲ مطلب در اسفند ۱۳۹۵ ثبت شده است

خیلی مواقع پیش می آید که برای به ثمر رسیدن کاری روی کاغذ وقت نداریم. زیاد پیش آمده است که امتحان داشته باشم و زمان مطالعه مطالب کتاب برایم کم بوده است. دو تصمیم می شد گرفت: یکی اینکه بنشینیم تا وقت باقیمانده هم بگذرد و برای آینده ای که نیامده برنامه ریزی کنیم و دوم این است که باز هم تلاش کنیم، شاید شد. اگر هم نشد به اندازه ای بشود. هر حالتی که انتخاب شود معمولا تکرار می شود. تکرار حالت اول حالت جذابی نیست. این اتفاق برای کار هم همین است. مثلا آخرین روز کاری سال را 28 اسفند بدانیم نه اول اسفند. آخرین روز کاری مسوولیت را تاریخ تودیع بدانیم نه یک ماه قبل آن.

بازی 6-1 بارسلونا-پاری سن ژرمن که 3 گل مورد نیاز بارسلونا در دقیقه 88 به بعد زده شد بیشتر از همه این نکته را برایم یاداوری کرد که تا لحظه زدن سوت پایان شما فرصت تلاش داری. شاید به ثمر نشست. 

۲۰ اسفند ۹۵ ، ۰۹:۳۱
م ه د ی

حسادت ویژگی جالبی نیست چون هم خودت را اذیت می کنی هم ممکن است بقیه را. بیشتر از بقیه خودت را اذیت می کنی. بعضی مواقع اتفاقی می افتد که فکر می کنم اجسام هم حس دارند. بخاطر همین حس نسبت به اتفاقهای پیرامون خود عکس العمل نشان می دهند. زیاد اتفاق افتاده که کالایی داشته ام و وقتی فکر تعویض آن با مدل جدیدش به ذهنم خطور می کند اتفاقی برای آن کالا می افتد. ماشینی داشتم که از 86 تقریبا هزینه تعمیرگاهی برایم نداشت. به محض تصمیم جدی برای خریدن ماشین جدید طوری خراب شد که از شهر بیرون نرفته با سلام و صلوات برگشتیم و سفرمان را بهم ریخت. قبلا هم به فکر خرید ماشین بودم ولی چون قطعی نشده بود اتفاقی نمی افتاد. بار دوم که صدای خراب شدنش آمد و در راه تعمیرگاه تصمیم قطعی گرفتم که این یار قدیمی را نخواهم فروخت، در تعمیرگاه مشخص شد صدای خرابی نیست و چیزی توی جلوبندی بوده که صدا می گرده است. به خاطر همین فکر می کنم اجسام حس دارند و در حسادت از زنها هم حسودترند.

۰۴ اسفند ۹۵ ، ۱۸:۵۷
م ه د ی