رهگذرو

خیلی تجربه کردم که امید بستن به بقیه در بیشتر مواقع هم کار را جلو نمی برد و هم در یک سردرگمی می مانم. در درس، کار و ... بابت انتظار در توقع کار از دیگران زمان زیادی از دست رفته دارم. اما زمانی که خودم کاری را شروع کردم بدون هیچ امیدی به دیگران و نان بازو خوردم هم کار زودتر انجام شد، هم آنطور که خواستم انجام شد و هم لذت بیشتری بردم.

نمونه این کارها را در آلمان بعد از جنگ جهانی دوم خواندم که یک گونی پول یک نان می شد و با زور بازو توانستند این شوند. اینی که در بحران اقتصادی اروپا کمترین آسیب به آنها رسید.

نمونه دیگر را در تاریخ ژاپن دیدم که بعد از جنگ جهانی دوم آنقدر کشف آمریکایی نپوشیدند تا الان که صنعتشان باعث شده در حتی ورزش فدراسیون های جهانی بدون ضابطه خاصی آنها را مثل والیبال در جام جهانی شرکت می دهند. 


۱ نظر ۱۶ مهر ۹۲ ، ۱۱:۴۹
م ه د ی

سال 85 زمانی که ارشد قبول شدم به تقلید از دوستان و برای سرگرمی وبلاگhttp://rahgozaru.blogfa.com/ را راه انداختم. مدتی بعد زمان کار و انجام تز دلیلی برای بودن آن نداشتم برای همین بدون مطلب باقی ماند تا اینکه زمانی فقط داستانهایی در آن کپی می کردم. بعدها مطالبی کوتاه را بدون صرف وقت می نوشتم که بعضا غلط املایی هم داشت. پارسال دوباره شلوغی کار علتی شد که دلیلی برای بودن آن نداشتم و اینبار حذف کردم. احساس می کنم برای تنوع هم شده بد نیست هراز گاهی برخی حرفها را برای خالی شدن، اظهار وجود و ... بنویسم. برای همین دوباره شروع می کنم تا از تکرار کارهای روزانه کمی بیرون بیام.

۱۴ مهر ۹۲ ، ۰۹:۵۵
م ه د ی