رهگذرو

خیلی موقع ها می دانیم اما باور نه. می  دانیم که باید کاری بکنیم یا اینکه نکنیم اما برعکس عمل می کنیم. نمونه اش عمر سعد. در روز اولی که به کربلا وارد شد با امام هم صحبت شد. می دانست حق کیست. پیشنهادهای امام را به بهانه های مختلف رد کرد. امام هم او را در معذوریت قرار دادند. املاک، خانواده و ... را بهانه کرد. خودش هم می دانست بهانه است. می دانست که کارش عاقبت ندارد ولی نخواست.

سخت است انتظار. انتظار برای یار شدن. اماده شدن برای یار. می دانم که باید چه نباید کنم اما نمی خواهم. بهانه می اورم برای نشدن.

۰۸ آبان ۹۳ ، ۱۸:۴۹
م ه د ی

در یک همایش هم اندیشی بین کارشناسان فناوری اطلاعات و بانک دعوت شدم. سخنران ها بیشتر مدیران عامل بانک ها بودند. شرکت کنندگان هم از نخبه های فناوری اطلاعات در حوزه بانک بودند و یا مدیران و کارشناسان فناوری اطلاعات بانکی و مراکز پژوهشی آنها. بالطبع نیم ساعت تاخیر در شروع،  برنامه را نیم ساعت عقب می راند. کل همایش 5 ساعت بود که با نیم ساعت تاخیر شروع شده بود. اخر مراسم هم قرار بود یکی از خواننده های سنتی کشور از حضار رفع خستگی کند. آنقدر به موقع روی سن رفتن خواننده برای مجری اهمیت داشت که یک ساعت آخر بخش اصلی برنامه ها که اصلی ترین بخش بود تقریبا بهم ریخت. خواننده ای که قرار بود در حاشیه مراسم برای رفع خستگی بخواند شد اصل برنامه. این همه متخصص و پژوهشگر اصلا اهمیت نداشتند. 

هنرمندان و البته ورزشکاران افراد مهم جامعه هستند و الگو شدن آنها باید باشد ولی نه به اندازه ای که یک همایش تحت تاثیر یک هنرمند قرار بگیرد. 

۲ نظر ۳۰ مهر ۹۳ ، ۱۲:۳۲
م ه د ی

در زمان ها و یا مکان های خاصی فرصتی پیش می اید که باید حداکثر استفاده را از آن کرد. مثل دقیقه 90 تمام کارهایی که انجام می دهیم. در این زمان ها از لحظه لحظه وقت نهایت استفاده را می کنیم تا بتوانیم در کارمان موفق بیشتری داشته باشیم.

یکی از زمان هایی که فرصت استثنایی برای طهارت روح است ماه مبارک رمضان است. ماهی که شیطان در غل و زنجیر است و این فرصت خوبی است که کنترل نفس بدون یار را با توان بیشتری انجام داد. ماهی که خودبخود ساعات خواب کم می شود و ساعات بیداری شب را به راحتی می توان و بدون هزینه زیاد بیشتر کرد. 

۱ نظر ۰۸ مرداد ۹۳ ، ۱۱:۲۰
م ه د ی

بحث ضربه به دین از درون دین یک واقعیت است که همیشه بهتر از مقابله مستقیم با دین برای دشمنان جواب داده است. ایجاد فرقه جدید، غلوهای باور نکردنی و ... از جمله شگردها است. 

یکی از شگردهایی که در سالهای اخیر به قبلی ها اضافه شده است، تقابل سرگرمی ها و جذابیت های حلال و یا غیرحرام با دین بوده است. قبل از مسابقه فوتبال ایران- آرژانتین یکی از این اتفاق ها افتاد. از طرف گروهی که وجود آن هیچ وقت تایید نشد و سایت آنها نیز وجود خارجی نداشت، به نقل از یکی از بزرگان معاصر فوتبال و امام زمان را در تقابل قرار داده بودند. طوری که خواننده خبر به این نتیجه می رسید یا بازی تیم ملی کشورت را نگاه کن و برای موفقیت آنها دعا کن و یا برای امام زمان. بحث ضربه به دین انکار ناپذیر است اما در این عجبم که توسط گروه دین دوستان و مبلغان دین بدون اینکه ذره ای فکر کنند به اینکه ایا چنین چیزی درست است یا نه؟ بدون بررسی سند حرفها و ... این اخبار را انتشار می دهند. این باعث می شود کسانی که نسبت به دین بی تفاوت هستند یعنی نه موافق و نه مخالف در لیست جذب قرار نگیرند. 

بعضی مواقع فکر می کنم برای مقابله با شبیخون فرهنگی ابتدا با اطرافیان و مدافعان دین و فرهنگ مقابله کرد که فرهنگ و دین را برعکس جلوه ندهند؛ عامدانه یا جاهلانه

۴ نظر ۰۳ تیر ۹۳ ، ۱۹:۴۲
م ه د ی

مجله ای که در لیست مجلات ISI قرار دارد مقاله ای فرستاده است که داوری کنم. کلی هم ادعا دارد. در همان زمان مقاله ای در راستای پایان نامه دکتری ام که موضوعش شبیه به آن مقاله است و البته فکر می کنم به لحاظ نتایج و مدل ارائه قوی تر از مقاله ای که دارم داوری می کنم، به همین مجله ارسال کرده ام. بعد از مدتی کوتاه با لبخندی ملیح جواب داده است:"مهدی عزیر مقاله شما بسیار جذاب است و دارای نوآوری خوبی است اما متاسفانه در راستای موضوعات مجله ما نیست." محترمانه با این نوشته الاغ خطابم کرده است. نمی دانم چرا حداقل شعور را برای مخاطبان خود قائل نیستند.میل زدم به سردبیر مجله که این حرف را زده است و در آن نوشتم که همین چند روز پیش یک مقاله در راستای مجله تان داوری کرده ام. جوابی نمی دهد. یعنی ندارد که بدهد.

برای یک مجله دیگر هم که 2 سال پیش دقیقا در همین راستا مقاله ای داوری کرده بودم همین جواب را می دهد. 

جالب است با لبخندی که از صدتا فحش بدتر است می گوید که هرکاری می کند من باید قبول کنم و بگویم درست است. عین بز اخفش.  نمی دانم این کار در بقیه موارد هم همین طور است؟ چرا طلب جام جم را با تمنا از بیگانه.


۲۳ اسفند ۹۲ ، ۱۴:۰۴
م ه د ی

در بسیاری از آیه های قران راجع به اتفاقات و عناوینی صحبت می شود که در بسیاری از تفسیرهای اهل شیعه و بعضا اهل تسنن به شیعه نسبت داده می شود. یکی از این موارد ایه 7 سوره بینه است که در آن برای کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام می دهند را بهترین مخلوقات نامیده اند. در تفسیرهای المیزان و ... بهترین مخلوقات را به حضرت امیر(ع) و پیروان او نسبت داده است. در این باره روایات زیادی داریم و شکی در آن نیست. اما آنچه برایم جالب بود نوشته زیر در تفسیر طبری در مورد این آیه است که مطلب فوق را تایید می کند و در سایتی که متعلق به وهابیون است نیز وجود دارد. 

عین عبارت نوشته شده در تفسیر طبری 

{7} إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ

یَقُول : مَنْ فَعَلَ ذَلِکَ مِنْ النَّاس فَهُمْ خَیْر الْبَرِیَّة . وَقَدْ : 29208 - حَدَّثَنَا اِبْن حُمَیْد , قَالَ : ثنا عِیسَى بْن فَرْقَد , عَنْ أَبِی الْجَارُود , عَنْ مُحَمَّد بْن عَلِیّ { أُولَئِکَ هُمْ خَیْر الْبَرِیَّة } فَقَالَ النَّبِیّ صَلَّى اللَّه عَلَیْهِ وَسَلَّمَ : " أَنْتَ یَا عَلِیّ وَشِیعَتک "

لینک سایت وهابیت که جمله فوق در آن است:

http://quran.al-islam.com/Page.aspx?pageid=221&BookID=13&Page=598 


البته این یکی از نمونه ها است. کاری به اینکه وهابیون نمی خواهند بهترین مخلوقات باشند ندارم اما برایم سوال است که فتوای بهشت در ازای شیعه کشی از کجایشان آورده اند؟ اصلا اینکه اگر اهل تسنن هستند چرا بر اساس تفاسیر خودشان عمل نمی کنند؟ 

۰۳ بهمن ۹۲ ، ۰۹:۵۳
م ه د ی

همیشه اعتقاد داشتم که اگر در زمینه کشاورزی بتوانیم خودکفا شویم، مشکل کشور با تحریم و مسائل جانبی بسیار کمتر می شود. برای همین سرمایه گذاری ها را دوست داشتم روی این بخش انجام شود. مثلا خودروسازی ما در خدمت کشاورزی برای ساخت تراکتور و ... قرار گیرد. با معاون سابق وزیر هم این موارد را زیاد ذکر کردم. در مورد کاربرد داده کاوی در این حوزه هم گفتم که اگر شروع کنند می تواند در کشاورزی تحول ایجاد کند.

چند ماه پیش از موسسه آموزشی وزارت جهاد کشاورزی تماس گرفتند و گفتند که گرایش های جدیدی با عنوان کاربرد داده کاوی در کشاورزی می خواهند ایجاد کنند. رئیس موسسه نظر خواست و قویا تایید کردم. نزدیک به 2 ماه یک کمیته روی عنوان های گرایش ها و دروس آن بحث کردیم که به جز من بقیه از بخش های مختلف وزارت جهاد کشاورزی و اعضای هیات علمی دانشگاه در این رشته بودند. با وجود کار زیاد آنقدر علاقه به این کار داشتم که وقت خوبی برایش گذاشتم. این رشته برای اولین بار در دنیا دارد ایجاد می شود. البته کنفرانس، کارگاه و ... در این زمینه زیاد است به خصوص در آمریکا و استرالیا.

هفته پیش به پینشهاد رئیس موسسه از مرکز تحقیقات استراتژیک جهاد کشاورزی استان فارس بازدید کردم. قرار بود جلسه ای یک ساعته راجع به کارهای انجام شده در حوزه فناوری اطلاعات داشته باشیم. آنقدر جذاب بود که 4 ساعت طول کشید و جلسه دیگری با حضور رئیس مرکز آموزش دانشگاه علمی کاربردی جهاد کشاورزی تشکیل شد. کارهای این مرکز بسیار جالب و موثر بود. کارهایی که زیرساخت خوبی برای انجام پروژه های هوش تجاری و داده کاوی را در جهاد کشاورزی فارس می تواند اجرایی کند. چیزی که در بسیاری از سازمان های دیگر ندیدم. باور این برایم سخت بود اگر می شنیدم که وضعیت سنتی کشاورزی در حوزه فناوری اینقدر پیشرفته است. البته می گفتند این فقط در استان فارس انجام شده است و در استان های دیگر خبری نیست. فقط با بخشی از یک کار می توان محصول را بدون هیچ هزینه ای لااقل دو برابر کرد. این آزمون را رئیس دانشگاه انجام داده بود. روز قبل از یک باران خوب جو کاشته بود و بیشتر از دو برابر برداشت کرده بود بدون هیچ کار اضافی. کاری که اگر همه کشاورزان انجام دهند با همان روش های سنتی خودکفایی در خیلی محصولات شدنی می شود.

۱۶ دی ۹۲ ، ۱۴:۲۸
م ه د ی

وقتی شهید شد، کفنی که قبلا آماده کرده بود را باز کردند برای کفن کردنش. دیدند کیسه ای هم در آن قرار دارد. درک آن سخت بود و کیسه را کناری گذاشتند. چند شب بعد به خواب آمد که کل جسم من را خاک نکرده اید. بخشی از تکه های بدنش بین ترک های دیوار و ... بود. جمع کردند و در آن کیسه ریختند و خاک کردند.

دلیل ترورش را انتقام به خاطر یک اعدامی می دانستند. دلیل اعدام او گروگان گیری و شهادت تعدادی از همشهریان در اتوبوس مسافربری درون شهری بود. علت به شهادت رساندن و گروگان گیری ایجاد رعب و وحشت برای اثبات حق بودنشان بود.

به خاطر خوش خدمتی از ارتش به ساواک مامور شد. بعد از مدتی مامور بررسی پرونده 132 شد. دلیل ماموریتش هم همین بود. آنقدر رفتار صاحب پرونده با او خوب بود که جذبش شد. طوری که خودش هم مظنون ساواک شد. بعد از انقلاب محافظ صاحب پرونده 132 شد.

پرونده 132 ساواک شیراز متعلق به شهید دستغیب بود. روحش شاد.

۲۰ آذر ۹۲ ، ۰۷:۰۷
م ه د ی

فکر می کنم بین آنچه انسان انجام می دهد و آنچه که فکر می کند ارتباط مستقیمی وجود دارد. در واقع آرزوها تبدیل به یک سری برنامه هایی برای افراد می شود. هرچقدر روح بزرگتر باشد، برای جسم تصمیمات بزرگتری می گیرد. ممکن است برای رسیدن به یک سری منافع مادی تن به ذلت در مقابل دیگران بدهیم. ممکن است دنبال نیازهای محدود با حالتی بهتر از قبل برویم. ممکن است برای آینده بعد از خودمان برنامه داشته باشیم و برای آن تلاش کنیم. اینها همگی بستگی به بزرگی روح دارد. برنامه ریزی برای امروز، این ماه، این سال، 10 سال بعد یا نسل(های) بعد. 

هر چقدر هم روح بزرگ باشد و بزرگ فکر کند، جسم بیشتر اذیت می شود. هر چقدر کوچک باشد جسم رفاه طلب تر می شود. برای رفاه طلبی هم ممکن است هر کاری بکند. چشمش را به روی واقعیت ببندد. حق و ناحق کند و ....

در این ایام روح های بزرگی که آنقدر بزرگ بودند که جسمشان زیر سم اسبان لگدمال شد را برای خود مثل هر سال دیگر یادآور می شویم به امید اینکه روحمان را پرورش دهیم و بزرگ فکر کنیم و البته آماده آزار جسم نیز.

۲ نظر ۱۸ آبان ۹۲ ، ۱۸:۰۴
م ه د ی

کشور ما چند بار در طول تاریخ مرجع علمی دنیا بوده. قرن 3 و 4 اوج قدرت علمی ما در جهان بوده است. بعد از آن زمان افول علم را داشتیم و در زمان حمله مغول ها دوباره اوج می گیرد. بزرگترین دانشمندان ما در رشته های مختلف در این زمان ها بوده اند. از شعر که سعدی و حافظ، خواجه نصیر و .... در زمینه های دیگر. 200 سال گذشته را هم نگاه کنیم اواخر قاجار بهترین زمان ما بوده است. عرفای بزرگ، فیلسوف های بزرگ و ... در این زمان بوده اند. اولش فکر می کردم چون مردم اختیار تام داشته اند این شده. زمان مغول و اواخر قاجار در 200 سال اخیر بی برنامه ترین زمان حکومت داری بوده است. برای همین برنامه ریزی برای مردم نداشته اند. اما شاید از دید دیگر نیز بتوان این مساله را مورد توجه قرار داد. 

اگر افرادی که می توانند کاری کنند، احساس خطر کنند، کاری می کنند که ماندگار می شود. فردوسی برای از بین رفتن فارسی این احساس را کرد و شاهنامه اش شاهنامه شد، در حوزه دین علما احساس خطر کردند و نتیجه اش مشخص شد. همین چند سال پیش در زمینه هسته ای نتیجه اش مشخص است. 

شاید دلیل دوم منطقی تر باشد که احساس نیاز در ما بوجود بیاید که باید کاری کنیم وگرنه همان مصرف کننده خواهیم بود که الان کمی هستیم. اینکه چطور این احساس باید بوجود آید و احساس را ایجاد کرد برای خود و دیگران مساله مهمی است. 

۱ نظر ۲۸ مهر ۹۲ ، ۰۸:۱۷
م ه د ی