تکیه بر بازو
سه شنبه, ۱۶ مهر ۱۳۹۲، ۱۱:۴۹ ق.ظ
خیلی تجربه کردم که امید بستن به بقیه در بیشتر مواقع هم کار را جلو نمی برد و هم در یک سردرگمی می مانم. در درس، کار و ... بابت انتظار در توقع کار از دیگران زمان زیادی از دست رفته دارم. اما زمانی که خودم کاری را شروع کردم بدون هیچ امیدی به دیگران و نان بازو خوردم هم کار زودتر انجام شد، هم آنطور که خواستم انجام شد و هم لذت بیشتری بردم.
نمونه این کارها را در آلمان بعد از جنگ جهانی دوم خواندم که یک گونی پول یک نان می شد و با زور بازو توانستند این شوند. اینی که در بحران اقتصادی اروپا کمترین آسیب به آنها رسید.
نمونه دیگر را در تاریخ ژاپن دیدم که بعد از جنگ جهانی دوم آنقدر کشف آمریکایی نپوشیدند تا الان که صنعتشان باعث شده در حتی ورزش فدراسیون های جهانی بدون ضابطه خاصی آنها را مثل والیبال در جام جهانی شرکت می دهند.
۹۲/۰۷/۱۶
این خیلی خوبه که شما درد دلاتون رو یه جایی بتویسید فارغ از همه های زمانه...
اتفاقی به وبلاگ شما رسیدم.بازم سر می زنم